از کابل تا قندهار
درباره وبلاگ


این وبسایت در تاریخ 17/3/1387 تاسیس شده است. موضوعات این وبلاگ عبارتند از تاريخ افغانستان.ورزش افغانستان جغرافياي افغانستان.آب وهواي افغانستان.توضیح کامل درباره ی قوم های افغانستان. آثارباستاني افغانستان اقتصاد افغانستان.عكس هاي از افغانستان وديگرمناطق آن دانلود جديدترين آهنگ هاي افغاني وغيره........



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 245
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 276
بازدید ماه : 418
بازدید کل : 24499
تعداد مطالب : 180
تعداد نظرات : 27159
تعداد آنلاین : 4

.::: وبسایت تخصصي افغانستان:::.
موضوعات این وبسایت تاریخ.قرهنگ.جغرافیا.اقوام افغانستان وتمام مسائل مربوط به افغانستان هست.
سه شنبه 27 بهمن 1388برچسب:, :: 21:16 :: نويسنده : مصطفی سعیدی

بريتانيايی ها و ارتششان در اواخر سال ١٨٤٢ افغانستان را ترک کردند. تلاش آنها برای نشاندن پادشاهی به دلخواه خودشان بر تخت افغانستان نافرجام ماند. بريتانيايی ها خواستار ظهور افغانستانی بودند که با کشورشان دوست باشد و روس ها را نپسندد.

 

هند تحت سلطه بريتانيايی ها بود و آنها در حال افزودن بر دامنه امپراتوری خودشان بودند و تا کرانه های سند و پنجاب، يعنی تا مرز افغانستان، جلو آمده بودند.

از سوی ديگر، امپراتوری روسيه در حال پيشروی به سمت منطقه موسوم به ترکستان بود که درست در امتداد مرز شمالی افغانستان قرار داشت. بدين گونه افغانستان به منطقه حايل بين دو امپراتوری تبديل شد. روابط ميان بريتانيا و روسيه بد بود.

در اواخر دهه ١٨٧٠ بريتانيا بسيار نگران بود و احساس می کرد که افغانستان در حال نزديکتر شدن به روسيه است در نتيجه بار ديگر به کابل لشکرکشی کرد و "جنگ دوم افغان" آغاز شد.

اين بار بريتانيايی ها با دوربين های عکاسی مجهز بودند. يکی از اين دوربين ها توسط "بنجامين سيمپسون"، از پزشکان ارشد ارتش بريتانيا، با نهايت مهارت به کار رفت. چندين عکس او در سال ١٨٨١ گرفته شده است. در بهار همان سال بود که ارتش بريتانيا بار ديگر عقب نشينی کرد. سيمپسون از آن بهار افغانستان در حومه شهر قندهار عکس زيبايی برداشته است.

حتی در اين تصوير سياه و سفيد در امتداد حاشيه مزارع می توان درخت های بادام را ديد که گل کرده اند. با گذشت ١٢٦ سال اين تصوير همچنان يکى از زيباترين مناظر افغانستان را نشان می دهد.

همين منظره را می توان در حوالی کابل يا هر شهر ديگرى ديد، سيمپسون آن را در حومه قندهار ديده است. سيمپسون برای پيدا کردن ترکيبی مناسب برای يک عکس از ديد خوبی برخوردار بود و عکس های او در "کتاب فهرست ٧٦ نما" در هند منتشر شده است.

سيمپسون در افغانستان مناظر ديگری را هم مشاهده کرده بود. برخی از آنها، مانند تابلوی "ميدان توپخانه قندهار"، بی گمان به علاقه حرفه ای و رسمی او برمی گشت.

اين افراد شبيه نيروهای بومی ارتش هند هستند و می دانند که عکسشان گرفته می شود. به سلاح ها و کالسکه های پشت چادر ها در سمت چپ عکس توجه کنيد. اين يک ارتش درست و حسابی است.سيمپسون همچنين به شيوه يک توريست از "تيپ ها"ی افغان عکس برداشته است. اين عکس فروشندگان اسب در قندهار است.

 

 

 

اسب فروشانی که اسب ندارند. اما مرد سالمند در عکس سيمپسون ظاهرا بی شباهت به محبوب علی کابلی، معروفترين اسب فروش افغان نيست که در داستان خوب "کيپلينگ" موسوم به "کيم"  که در سال ١٩٠١ منتشر شد، به سود بريتانيا و به زيان روسيه جاسوسی می کرد. اين عکس سيمپسون درست بيست سال پيش از انتشار آن کتاب گرفته شده بود.

پس از جنگ دوم افغان ارتش بريتانيا در امتداد "سرحد شمال غرب" با مردان قبايلی به زد و خورد پرداخت که در نتيجه آن اسطوره های زيادی در باره مردان قبيله ای پشتون يا پتان بافته شد.

در تصور مردم بريتانيا اين مردها ديگر يک مشت سارق و راهزن گلوبر نبودند (تابلوی مردهای قبيله ای بلوچ از جيمز آتکينسن را به ياد آريد که سال ١٨٤٢ کشيده بود). مردهای قبيله ای حالا همانند رزمندگان جدی، زيبا و حتی انديشمند تصوير می شدند که يک عکس نيمرخ استوديويی از عکاس "آر. بی هولمز" (بازمانده از سال هاى ١٩١٩-١٩٢٠) نمونه بارز آن است.

 

 

 

 

 

 

 
                                                                                 اگر ابراهيم تفنگی داشت، بی گمان شبيه همين مرد می شد

تصويرهای استوديويی معمولا پرزرق و برق بودند. يک نمونه ديگر آنها اينجاست. اين عکس دکتر "جان گری" است (همان جراحی که نگران استعمال مفرط ميوه توسط افغان ها بود). وی در سال ١٨٩٥ برای دربار سلطنتی در کابل کار می کرد. در کنار وی مترجم ارمنی   اش ايستاده است (که به احتمال زياد فارسی بلد بود).

ظاهرا دکتر گری يک چهره جالب بوده است. زير پوشش افغانی او می توان يک نيمتنه اروپايی را ديد که با يک مدال و يک زنجير ساعت مزين است و در دست راست دکتر يک سيگار برگ هست. شايد اين عکس شوخی ای بيش نبوده تا بستگان دکتر در بريتانيا را متحير کند؟

بريتانيايی ها تلاش کردند خطوط مرزی ميان هند و افغانستان را معين کنند. زمين پيماها يا تيم های نقشه بردار مرز را علامت گذاری می کردند و عکاسانی چون "تی آر جی وارد" در سال ١٩٢١ تلاش های اين گروه در "ستون مرزی شماره هفتاد" را با دوربين های خود ثبت کردند.

 

در اين عکس می توان لوازم نقشه برداری، اسب های باربر و شتر ها را ديد. در آن حتی يک بانوی فرنگی هست که جلو دو شتر ايستاده است. درآن دوره ضعف امپراتوری بريتانيا به تدريج آشکار می شد.

 

 

 

آخرين عکس های نمايشگاه انجمن سلطنتی جغرافيا در هرات گرفته شده است. يکی از آنها سوژه نظامی دارد، هرچند معلوم نيست که عکاسش کی بوده يا چرا اين عکس گرفته شده است.

اين عکس خودروهای نظامی با يدک های دوچرخه را در محوطه "بالا حصار" هرات در سال ١٩٣٣ نشان می دهد. آب و رنگ عکس واقعا امروزی است: در کنار حصار قديمی می توان ماشين ها و خطوط تلگراف يا تلفن را هم ديد.

اما تصویر "روبرت بايرون"، سفرنامه نويس برجسته و دانش پژوه معماری اسلامی، اصلا جنبه نظامی ندارد. عکس وی مقبره و سه مناره مصلاى هرات را نشان می دهد. در آغاز شمار مناره ها سی عدد بوده است. در سال ١٨٨٥ به مشورت افسران بريتانيايی که به شاه عبد الرحمان کمک می کردند تا خطر تعرض روس ها به هرات را دفع کند، بيشتر مناره ها ويران شد و تنها نه مناره باقی ماند.

دو مناره ديگر بر اثر زمين لرزه سال ١٩٣١ فرو ريخت. در دوره بازديد "بايرون" از هرات هنوز هفت مناره هرات باقی بود. وی همين مناره ها را "باشکوه ترين نمونه های معماری محمدی (اسلامی) سده ١٥" عنوان کرده بود. اکنون، پس از حمله شوروی به افغانستان، تنها پنج مناره هرات باقی مانده است. در پيش نمای اين عکس مزرعه خشخاش را می بينيم. تاريخ اين عکس ماه مه سال ١٩٣٤ است.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب